جدول جو
جدول جو

معنی منزل کردن - جستجوی لغت در جدول جو

منزل کردن((مَ زِ. کَ دَ))
اقامت کردن، ساکن شدن
تصویری از منزل کردن
تصویر منزل کردن
فرهنگ فارسی معین
منزل کردن
اقامت کردن، منزل گرفتن، خانه گرفتن، ماوا گرفتن، سکنا گزیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنبل کردن
تصویر سنبل کردن
کاری را سرسری انجام دادن و از سر وا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتر کردن
تصویر منتر کردن
مسخره کردن، معطل کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ کَ دَ)
پس رفتن. واپس رفتن. مقابل ترقی کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنزل و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنزل کردن
تصویر تنزل کردن
فرودیدن (صحدر) فرود آمدن پایین آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنبل کردن
تصویر سنبل کردن
سرسری انجام دادن کاری را اجرای امری به طور سطحی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبل کردن
تصویر تنبل کردن
کاهلی کردن تنبلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انزله کردن
تصویر انزله کردن
فرو فرستادن نازل کردن فرو فرستادن (کتاب آسمانی) : (گفت آری بان خدای که توریه بر موسی انزله کرد) (تفسیر اوالفتوح)، توضیح این ترکیب بر ساخته ایرانیانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
برچیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتقل کردن
تصویر منتقل کردن
ترابردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نازل کردن
تصویر نازل کردن
فرو فرستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متصل کردن
تصویر متصل کردن
چسباندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
حلٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
Disband, Liquidate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
dissoudre, liquider
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
розпускати , ліквідувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
ยุบ , ชำระบัญชี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
dissolver, liquidar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
rozwiązywać, likwidować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
распускать , ликвидировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
تحلیل کرنا , تصفیہ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
לפרק , להפסיק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
kuvunja, kutekeleza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
ontbinden, liquideren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
解散する , 清算する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
解散 , 清算
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
해산하다 , 청산하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
membubarkan, melikuidasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
বিলুপ্ত করা , বিনষ্ট করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
विघटित करना , समाप्त करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
sciogliere, liquidare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
disolver, liquidar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
auflösen, liquidieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
feshetmek, tasfiye etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی